هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به توصیف سفر حج و احساسات و اعمال مرتبط با آن میپردازد. شاعر از جدایی از خانه و شهر خود، شادی بازگشت از سفر حج، عشق به کعبه و دیدار پیامبر، و اعمالی مانند طواف، سعی بین صفا و مروه، و وقوف در عرفات و منی سخن میگوید. همچنین، شاعر از اهمیت و معنویت این سفر و وعدههای الهی به حاجیان یاد میکند.
رده سنی:
15+
این متن دارای مفاهیم عمیق مذهبی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با مفاهیم دینی دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم خاص حج ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد.
غزل شمارهٔ ۱۹۹
ای خان و مان بِمانْده و از شهرِ خود جُدا
شاد آمَدیت از سَفَرِ خانهٔ خدا
روز از سَفَر به فاقه و شبها قَرارْ نی
در عشقِ حَجِّ کعبه و دیدارِ مُصْطَفا
مالیده رو و سینه در آن قبله گاهِ حَق
در خانهٔ خدا شُده قَدْ کانَ آمِنا
چونید و چون بُدیْت دَرین راهِ باخَطَر؟
ایمِن کُند خدایْ دَرین راه جُمله را
در آسْمان زِ غُلْغُلِ لَبَّیکِ حاجیان
تا عَرْش نَعرهها و غَریو است از صَدا
جانْ چَشمِ تو بِبوسَد و بر پات سَر نَهَد
ای مَروه را بِدیده و بَررَفته بر صَفا
مِهْمانِ حَق شُدیْت و خدا وَعده کرده است
مهمانْ عزیز باشد، خاصه به پیشِ ما
جانْ خاکِ اُشْتُری که کَشَد بارِ حاجیان
تا مَشْعَرُالْحَرام وَ تا مَنْزِلِ مِنا
بازآمده زِ حَجّ و دل آن جا شُده مُقیم
جانْ حَلْقه را گرفته و تَنْ گشته مُبْتَلا
از شامْ ذاتِ جُحْفَه و از بَصره ذاتِ عِرق
باتیغ و با کَفَن شده این جا که رَبَّنا
کوهِ صَفا بَرآ، به سَرِ کوه، رُخ به بیت
تکبیر کُن برادر و تَهْلیل و هم دُعا
اکنون که هفت بار طَوافَت قبول شُد
اَنْدَر مَقامْ دو رَکْعَت کُن قُدوم را
وان گَهْ بَرآ به مَروِه و مانندِ این بِکُن
تا هفت بار و باز به خانه طَوافها
تا روزِ تَرویَه بِشِنو خُطبهٔ بَلیغ
وان گَهْ به جانِبِ عَرَفات آی در صَلا
وان گَهْ به موقِف آی و به قُربِ جَبَل بایست
پس بامْداد بارِ دِگَر بیست هم به جا
وان گَهْ رویْ سویِ مِنی آر و بعد از آن
تا هفت بار میزَن و میگیر سنگها
از ما سلام بادا بر رُکْن و بر حَطیم
ای شوقِ ما به زَمزَم و آن مَنْزِلِ وَفا
صُبحی بُوَد زِ خواب بِخیزیم گِردْ ما
از اَذْخَر و خَلیل به ما بو دَهَد صَبا
شاد آمَدیت از سَفَرِ خانهٔ خدا
روز از سَفَر به فاقه و شبها قَرارْ نی
در عشقِ حَجِّ کعبه و دیدارِ مُصْطَفا
مالیده رو و سینه در آن قبله گاهِ حَق
در خانهٔ خدا شُده قَدْ کانَ آمِنا
چونید و چون بُدیْت دَرین راهِ باخَطَر؟
ایمِن کُند خدایْ دَرین راه جُمله را
در آسْمان زِ غُلْغُلِ لَبَّیکِ حاجیان
تا عَرْش نَعرهها و غَریو است از صَدا
جانْ چَشمِ تو بِبوسَد و بر پات سَر نَهَد
ای مَروه را بِدیده و بَررَفته بر صَفا
مِهْمانِ حَق شُدیْت و خدا وَعده کرده است
مهمانْ عزیز باشد، خاصه به پیشِ ما
جانْ خاکِ اُشْتُری که کَشَد بارِ حاجیان
تا مَشْعَرُالْحَرام وَ تا مَنْزِلِ مِنا
بازآمده زِ حَجّ و دل آن جا شُده مُقیم
جانْ حَلْقه را گرفته و تَنْ گشته مُبْتَلا
از شامْ ذاتِ جُحْفَه و از بَصره ذاتِ عِرق
باتیغ و با کَفَن شده این جا که رَبَّنا
کوهِ صَفا بَرآ، به سَرِ کوه، رُخ به بیت
تکبیر کُن برادر و تَهْلیل و هم دُعا
اکنون که هفت بار طَوافَت قبول شُد
اَنْدَر مَقامْ دو رَکْعَت کُن قُدوم را
وان گَهْ بَرآ به مَروِه و مانندِ این بِکُن
تا هفت بار و باز به خانه طَوافها
تا روزِ تَرویَه بِشِنو خُطبهٔ بَلیغ
وان گَهْ به جانِبِ عَرَفات آی در صَلا
وان گَهْ به موقِف آی و به قُربِ جَبَل بایست
پس بامْداد بارِ دِگَر بیست هم به جا
وان گَهْ رویْ سویِ مِنی آر و بعد از آن
تا هفت بار میزَن و میگیر سنگها
از ما سلام بادا بر رُکْن و بر حَطیم
ای شوقِ ما به زَمزَم و آن مَنْزِلِ وَفا
صُبحی بُوَد زِ خواب بِخیزیم گِردْ ما
از اَذْخَر و خَلیل به ما بو دَهَد صَبا
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.