هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که در آن شاعر از زیبایی و جمال معشوق و تأثیر آن بر جهان سخن میگوید. او از برکت حضور معشوق، زیبایی طبیعت و عشق الهی صحبت میکند و بر اهمیت تماشای جمال و عشق تأکید میورزد.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند عشق الهی و تماشای جمال ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
غزل شمارهٔ ۴۵۱
پنهان مَشو که رویِ تو بر ما مُبارک است
نَظّارهٔ تو بر همه جانها مُبارک است
یک لحظه سایه از سَرِ ما دورتَر مَکُن
دانستهیی که سایهٔ عَنْقا مُبارک است
ای نوبَهارِ حُسن بیا کانْ هوایِ خوش
بر باغ و راغ و گُلْشَن و صَحرا مُبارک است
ای صد هزار جانِ مُقَدَّس فِدایِ او
کایَد به کویِ عشق که آن جا مُبارک است
سودایی ایم از تو و بَطّال و کو به کو
ما را چُنین بَطالَت و سودا مُبارک است
ای بَستگانِ تَن به تماشایِ جانْ رَوید
کاخِر رَسول گفت تماشا مُبارک است
هر بَرگ و هر درختْ رَسولیست از عَدَم
یعنی که کِشتهایِ مُصَفّا مُبارک است
چون بَرگ و چون درخت بِگفتند بیزبان
بی گوش بِشْنَوید که اینها مُبارک است
ای جانِ چار عُنصرِ عالَم جَمالِ تو
بر آب و باد و آتش و غَبْرا مُبارک است
یعنی که هر چه کاری آن گُم نمیشود
کَس تُخْمِ دین نَکارَد اِلّا مُبارک است
سَجده بَرَم که خاکِ تو بر سَر چو اَفْسَر است
پا دَرنَهَم که راهِ تو بَر پا مبارک است
میآیَدَم به چَشمْ همین لحظه نَقْشِ تو
وَاللّهْ خُجَسته آمد و حَقّا مُبارک است
نَقْشی که رنگ بَست ازین خاکْ بیوَفاست
نَقْشی که رنگ بَست زِ بالا مُبارک است
بر خاکیانْ جَمالِ بَهاران خُجَسته است
بر ماهیانْ طَپیدنِ دریا مُبارک است
آن آفتاب کَزْ دل در سینهها بِتافت
بر عَرْش و فَرْش و گُنبَدِ خَضْرا مُبارک است
دل را مَجال نیست که از ذوق دَم زَنَد
جانْ سَجده میکُند که خدایا مُبارک است
هر دل که با هوایِ تو امشب شود حَریف
او را یَقین بدان تو که فردا مُبارک است
بِفْزا شرابِ خامَش و ما را خَموشْ کُن
کَنْدَر درونْ نَهُفتنِ اَشیا مُبارک است
نَظّارهٔ تو بر همه جانها مُبارک است
یک لحظه سایه از سَرِ ما دورتَر مَکُن
دانستهیی که سایهٔ عَنْقا مُبارک است
ای نوبَهارِ حُسن بیا کانْ هوایِ خوش
بر باغ و راغ و گُلْشَن و صَحرا مُبارک است
ای صد هزار جانِ مُقَدَّس فِدایِ او
کایَد به کویِ عشق که آن جا مُبارک است
سودایی ایم از تو و بَطّال و کو به کو
ما را چُنین بَطالَت و سودا مُبارک است
ای بَستگانِ تَن به تماشایِ جانْ رَوید
کاخِر رَسول گفت تماشا مُبارک است
هر بَرگ و هر درختْ رَسولیست از عَدَم
یعنی که کِشتهایِ مُصَفّا مُبارک است
چون بَرگ و چون درخت بِگفتند بیزبان
بی گوش بِشْنَوید که اینها مُبارک است
ای جانِ چار عُنصرِ عالَم جَمالِ تو
بر آب و باد و آتش و غَبْرا مُبارک است
یعنی که هر چه کاری آن گُم نمیشود
کَس تُخْمِ دین نَکارَد اِلّا مُبارک است
سَجده بَرَم که خاکِ تو بر سَر چو اَفْسَر است
پا دَرنَهَم که راهِ تو بَر پا مبارک است
میآیَدَم به چَشمْ همین لحظه نَقْشِ تو
وَاللّهْ خُجَسته آمد و حَقّا مُبارک است
نَقْشی که رنگ بَست ازین خاکْ بیوَفاست
نَقْشی که رنگ بَست زِ بالا مُبارک است
بر خاکیانْ جَمالِ بَهاران خُجَسته است
بر ماهیانْ طَپیدنِ دریا مُبارک است
آن آفتاب کَزْ دل در سینهها بِتافت
بر عَرْش و فَرْش و گُنبَدِ خَضْرا مُبارک است
دل را مَجال نیست که از ذوق دَم زَنَد
جانْ سَجده میکُند که خدایا مُبارک است
هر دل که با هوایِ تو امشب شود حَریف
او را یَقین بدان تو که فردا مُبارک است
بِفْزا شرابِ خامَش و ما را خَموشْ کُن
کَنْدَر درونْ نَهُفتنِ اَشیا مُبارک است
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۸
۱۱۱۹
حمایت مالی از گوهرین
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۵۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.