هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به زیباییهای طبیعت و عشق الهی اشاره دارد. شاعر از عناصری مانند ماه، آفتاب، سرو، گل و گلزار برای توصیف زیباییها استفاده میکند و به مفاهیم عمیقی مانند عشق، عقل، صبر و وفا میپردازد. همچنین، به تغییرات و نو شدن جهان اشاره میکند و از عالمی بیمنتها سخن میگوید که فراتر از درک انسان است.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد که معمولاً از سن 16 سالگی به بعد در افراد شکل میگیرد.
غزل شمارهٔ ۴۶۲
یوسُفِ کَنْعانیاَم رویِ چو ماهَم گُواست
هیچ کَس از آفتابْ خَطّ و گُواهان نخواست
سَروِ بُلندم تو را راست نِشانی دَهَم
راست تَر از سَروِقَد نیست نشانیِّ راست
هست گواهِ قَمَر چُستی و خوبیّ و فَرّ
شَعْشَعهٔ اَخْتَرانْ خَطّ و گُواهِ سَماست
ای گُل و گُلْزارها کیست گُواهِ شما؟
بویْ که در مَغزهاست رنگْ که در چَشمهاست
عقلْ اگر قاضی است کو خَط و مَنْشورِ او؟
دیدنِ پایانِ کارْ صَبر و وَقار و وَفاست
عشقْ اگر مَحْرَم است چیست نشانِ حَرَم؟
آن کِه به جُز رویِ دوست در نَظَرِ او فَناست
عالَمِ دون روسپیست چیست نشانیِّ آن؟
آن کِه حَریفیش پیش وان دِگَرَش در قَفاست
چون که به راهش کُند آن به بَرَش دَرکَشَد
بوسهٔ او نَزْ وَفاست خِلْعَتِ او نَزْ عَطاست
چیست نشانیِّ آنْک هست جهانی دِگَر؟
نو شدنِ حالها رفتنِ این کُهنههاست
روزِ نو و شامِ نو باغِ نو و دامِ نو
هر نَفَس اندیشهٔ نو نوخوشی و نوغَناست
نو زِ کجا میرَسَد؟ کُهنه کجا میرَوَد؟
گَر نَه وَرایِ نَظَرْ عالَمِ بیمُنْتَهاست
عالَمْ چون آبِ جوست بسته نِمایَد وَلیک
میرَوَد و میرَسَد نو نو این از کجاست؟
خامُش و دیگر مگو آن کِه سُخَن بایَدَش
اصلِ سُخَن گو بِجو اصلِ سُخَنْ شاهِ ماست
شاهِ شَهی بَخشِ جانْ مَفْخَرِ تبریزیان
آن کِه در اسرارِ عشقْ هم نَفَسِ مُصْطَفاست
هیچ کَس از آفتابْ خَطّ و گُواهان نخواست
سَروِ بُلندم تو را راست نِشانی دَهَم
راست تَر از سَروِقَد نیست نشانیِّ راست
هست گواهِ قَمَر چُستی و خوبیّ و فَرّ
شَعْشَعهٔ اَخْتَرانْ خَطّ و گُواهِ سَماست
ای گُل و گُلْزارها کیست گُواهِ شما؟
بویْ که در مَغزهاست رنگْ که در چَشمهاست
عقلْ اگر قاضی است کو خَط و مَنْشورِ او؟
دیدنِ پایانِ کارْ صَبر و وَقار و وَفاست
عشقْ اگر مَحْرَم است چیست نشانِ حَرَم؟
آن کِه به جُز رویِ دوست در نَظَرِ او فَناست
عالَمِ دون روسپیست چیست نشانیِّ آن؟
آن کِه حَریفیش پیش وان دِگَرَش در قَفاست
چون که به راهش کُند آن به بَرَش دَرکَشَد
بوسهٔ او نَزْ وَفاست خِلْعَتِ او نَزْ عَطاست
چیست نشانیِّ آنْک هست جهانی دِگَر؟
نو شدنِ حالها رفتنِ این کُهنههاست
روزِ نو و شامِ نو باغِ نو و دامِ نو
هر نَفَس اندیشهٔ نو نوخوشی و نوغَناست
نو زِ کجا میرَسَد؟ کُهنه کجا میرَوَد؟
گَر نَه وَرایِ نَظَرْ عالَمِ بیمُنْتَهاست
عالَمْ چون آبِ جوست بسته نِمایَد وَلیک
میرَوَد و میرَسَد نو نو این از کجاست؟
خامُش و دیگر مگو آن کِه سُخَن بایَدَش
اصلِ سُخَن گو بِجو اصلِ سُخَنْ شاهِ ماست
شاهِ شَهی بَخشِ جانْ مَفْخَرِ تبریزیان
آن کِه در اسرارِ عشقْ هم نَفَسِ مُصْطَفاست
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.