۳۶۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۶۳

خُنُک آن کَس که چو ما شُد هَمِگی لُطف و رضا شُد
زِ جَفا رَسْت و زِ غُصّه همه شادیّ و وَفا شُد

زِ طَرَب چون طَرَبون شُد خِرَد از باده زَبون شُد
گِروِ عشق و جُنون شُد گُهَرِ بَحْرِ صَفا شُد

مَهْ و خورشیدْ نَظَر شُد که ازو خاکْ چو زَر شُد
به کَرَمْ بَحرِ گُهَر شُد به رَوِشْ بادِ صَبا شُد

چو شَهِ عشقْ کَشیدش زِ همه خَلْق بُریدَش
نَظَرِ عشقْ گُزیدَش همه حاجاتْ رَوا شُد

به سَفَر چون مَهِ گَردونْ به شبِ چارده پُر شُد
به نَظَرهایِ الهی به یکی لحظه کجا شُد

چو زمین بودْ فَلَک شُد هَمِگی حُسن و نَمَک شُد
بَشَری بودْ مَلَک شُد مگسی بودْ هُما شُد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۶۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.