هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که به موضوع عشق، فقر معنوی، و سیر و سلوک روحانی می‌پردازد. شاعر از عشق به عنوان نیرویی پرورش‌دهنده یاد می‌کند و بر اهمیت دوری از دنیای مادی و توجه به باطن تأکید می‌نماید. همچنین، به مفاهیمی مانند فقر، عرفان، و رسیدن به حقیقت اشاره می‌شود.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند عشق و فقر معنوی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده و ناملموس باشد.

غزل شمارهٔ ۱۱۲۵

چون سَر کَس نیستَت فِتْنه مَکُن دل مَبَر
چون که بِبُردی دلی باز مَرانش زِ دَر

چَشمِ تو چون رَهْ زَنَد رَهْ زده را رَه نَما
زُلْفَت اگر سَر کَشَد عشوه هِنْدو مَخَر

عشقْ بُوَد گُلْسِتان پَروَرش از وِیْ سِتان
از شَجَره‌یْ فَقر شُد باغِ درونْ پُرثَمَر

جُمله ثَمَر ز آفتاب پُخته و شیرین شود
خواب و خورَم را بِبَر تا بِرسَم نزدِ خَور

طَبْعِ جهانْ کُهنه دان عاشقِ او کُهنه دوز
تازه و تَرَّست عشقْ طالِبِ او تازه تَر

عشقْ بَرَد جُوبه جُو تا لبِ دریایِ هو
کُهنه خَران را بگو اَسْکی بَبُجْ کِمْدَه وَر

هر کَس یاری گُزید دلْ سویِ دِلْبَر پَرید
نَحسْ قَرینِ زُحَل شَمسْ قَرینِ قَمَر

دلْ خود از این عام نیست با کَسَش آرام نیست
گَر تو قَلْنَدردلی نیست قَلَنْدَر بَشَر

تَن چو زِ آبِ مَنی‌‌ست آب به پَستی رَوَد
اصلِ دل از آتش است او نَرَوَد جُز زَبَر

غیرِ دل و غیرِ تَنْ هست تو را گوهری
بی خَبَری زان گُهَر تا نشوی‌ بی‌خَبَر
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۲۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.