۳۴۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۳۳

نه فلک چرخ زنان سودائی تست
بیخود افتاده زمین یکتن شیدائی تست

جز تماشای جمال تو تماشائی نیست
هر که حیران جمالیست تماشائی تست

هر که افراخت بدعوائی نکوئی کردن
گر بود راست همان سایة زیبائی تست

سروقدان که زبالائی بالا بالند
آن زبالای برازندة بالائی تست

هر گلی را که بود رنگ درینگلشن و بوی
شمة از گل خود رستة زیبائی تست

از ازل تاباند بینش هر بینائی
همه یک بینش در پردة بینائی تست

هر چه را دردو جهان نور هویدائی هست
همه یک ذره خورشید هویدائی تست

سرّ پنهان شدن روح نهان بودن تو
رمز پیدا شدن قالب پیدائی تست

هر کجا رسم توانائی و دانائی هست
نور دانائی تو زور توانائی تست

بنده خود کیست که خود رأی بود در کاری
لاف خودرائی ما پرتو خود رائی تست

بسزای تو نکردیم دمی بندگیت
آنچه هست سزاوار تو آقائی تست

فیض خود را تو بکردار خوش آراسته کن
حسن گفتار نه در خورد خود آرائی تست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.