هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر دربارهٔ عشق و انتظار است. شاعر از زندگی بدون معشوق به عنوان زندگی بی‌بهار و بی‌ثمر یاد می‌کند و آرزوی دیدار یار را دارد. او از بی‌قراری، اشک‌ها و انتظار طولانی می‌گوید و امیدوار است که معشوق حتی برای یک لحظه از کنارش بگذرد. شاعر به شدت تحت تأثیر عشق است و زندگی بدون معشوق را بی‌معنا می‌داند.
رده سنی: 18+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربهٔ عاطفی دارد. همچنین، بیان احساسات شدید مانند انتظار طولانی، اشک و فراق ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۲۵۸

بی لقای دوست حاشا روزگارم بگذرد
سربسر چون زندگانی بی بهارم بگذرد

بی جمال عالم آرایش نیارم زیستن
عمربیحاصل مگر در انتظارم بگذرد

گر سرآید یک نفس بیدوست کی آید بکف
در تلافی عمرها گر بیشمارم بگذرد

بی قراری برقرار ستم اگر صدبار یار
بر دل بی صبر و جان بی قرارم بگذرد

گرچه میدانم بسویم ننگرد از کبر و ناز
می نشینم بر سر ره تا نگارم بگذرد

از برای یک نظر بر خاک راهش سالها
می نشینم تا مگر آن شهسوارم بگذرد

جویباری کرده ام از آب چشم خود روان
شاید آن سرو روان بر جوی بارم بگذرد

بر من او گر نگذرد تا جان بود در قالبم
میشوم خاک رهش تا بر غبارم بگذرد

صد در ازجنت گشاید در درون مرقدم
نفخهٔ از کوی او گر بر مزارم بگذرد

بر مزارم گر گذار آرد ز سر گیرم حیات
یا رب آن عیسی نفس گر بر مزارم بگذرد

یاد وصلش بگذرد چون بر کنار خاطرم
دجلهٔ از اشک خونین بر کنارم بگذرد

در دل و جان داده ام جای خیالش بردوام
اشک نگذارد بچشم اشگبارم بگذرد

روز میگویم مگر شب رودهد شب همچو روز
در امید یکنظر لیل و نهارم بگذرد

پار میگفتم مگر سال دیگر ، این هم گذشت
سال دیگرنیز میترسم چو پارم بگذرد

عمر شد مرفیض را در حسرت و در انتظار
کی بود حسرت نماند انتظارم بگذرد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.