هوش مصنوعی:
این متن به انتقاد از برخی فقیهان، واعظان، و صومعهداران میپردازد که ظاهراً دیندار و اهل ایمان هستند، اما در باطن دچار حسد، ریاستطلبی، و دوروییاند. همچنین، از اهل صورت و کسانی که به ظاهر توجه دارند اما از معنی بیخبرند، انتقاد میشود. در مقابل، سادهلوحان و دردمدانان واقعی مورد ستایش قرار میگیرند.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم انتقادی و عرفانی است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به بلوغ فکری و شناخت نسبی از مسائل اجتماعی و اخلاقی دارد. همچنین، برخی مفاهیم مانند ریاکاری و دورویی ممکن است برای سنین پایینتر سنگین یا نامفهوم باشد.
غزل شمارهٔ ۳۶۳
این فقیهان که بظاهر همه اخوان همند
گر به باطن نگری دشمن ایمان همند
جگر خویش و دل هم ز حسد میخایند
پوستین بره پوشیده و گرگان همند
تا که باشند در اقلیم ریاست کامل
در شکست هم و جوینده نقصان همند
واعظان گرچه بلیغند و سخندان لیکن
گفتن و کردن این قوم کجا آن همند
آه ازین صومعهداران تهی از اخلاص
کز حسد رهزن اخلاص مریدان همند
سادهلوحان که ندارند زادراک نصیب
رستهاند از همه آفات و محبان همند
زاهد و عارف و عابد همه بر درگه حق
خواجه شأنان هم و بنده و سلطان همند
خوب رویان جهان مظهر لطفند ولی
مست چشمان هم و خسته مژگان همند
دردمندان مجازی که جگر سوختهاند
چون نشستند بهم شمع شبستان همند
گاه سازند بهم گاه ز هم میسوزند
همد مانند گهی گاه رقیبان همند
اهل صورت که ندارند ز معنی خبری
همه در رشک زر و سیم فراوان همند
خویش با خویش چرا شور کند در تلخی
پنج روزی که برین مائده مهمان همند
مجلسی را که نه از بهر خدا آرایند
تا نشستند بهم رهزن ایمان همند
اهل بزمی که در آن حضرت دانائی نیست
بملاهی و مناهی همه شیطان همند
فیض خاموش ازین حرف سخن کوته کن
از گروهی که در ایمان همه اخوان همند
گر به باطن نگری دشمن ایمان همند
جگر خویش و دل هم ز حسد میخایند
پوستین بره پوشیده و گرگان همند
تا که باشند در اقلیم ریاست کامل
در شکست هم و جوینده نقصان همند
واعظان گرچه بلیغند و سخندان لیکن
گفتن و کردن این قوم کجا آن همند
آه ازین صومعهداران تهی از اخلاص
کز حسد رهزن اخلاص مریدان همند
سادهلوحان که ندارند زادراک نصیب
رستهاند از همه آفات و محبان همند
زاهد و عارف و عابد همه بر درگه حق
خواجه شأنان هم و بنده و سلطان همند
خوب رویان جهان مظهر لطفند ولی
مست چشمان هم و خسته مژگان همند
دردمندان مجازی که جگر سوختهاند
چون نشستند بهم شمع شبستان همند
گاه سازند بهم گاه ز هم میسوزند
همد مانند گهی گاه رقیبان همند
اهل صورت که ندارند ز معنی خبری
همه در رشک زر و سیم فراوان همند
خویش با خویش چرا شور کند در تلخی
پنج روزی که برین مائده مهمان همند
مجلسی را که نه از بهر خدا آرایند
تا نشستند بهم رهزن ایمان همند
اهل بزمی که در آن حضرت دانائی نیست
بملاهی و مناهی همه شیطان همند
فیض خاموش ازین حرف سخن کوته کن
از گروهی که در ایمان همه اخوان همند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۶۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.