هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق و فداکاری در راه آن سخن می‌گوید. شاعر از جدایی و وصال، عشق به معشوق و تأثیرات آن بر زندگی و حتی مرگ خود می‌گوید. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیم عرفانی مانند یقین، شک، و جهان پس از مرگ دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اشارات به مرگ و جهان پس از آن نیاز به درک بالاتری از زندگی و فلسفه دارد.

غزل شمارهٔ ۴۱۷

هر دل که عشق ورزد از ما و من برآید
کوشم بجان درین کار تا جان ز تن برآید

از عشق نیست خوشتر گشتم جهان، سراسر
سوی یقین گر آید از شک و ظن برآید

زهر فراق نوشم بهر وصال کوشم
حکمش بجان نیوشم تا کام من برآید

گر سر دهم نفس را آتش فتد در افلاک
گر در چمن کشم آه دود از چمن برآید

گر آتش نهانم پیدا شود بمحشر
دوزخ بسوزد از رشک دودش ز تن برآید

گر روی تو به بینم هنگام جان سپردن
قبرم بهشت گردد نور از کفن برآید

بر باد بوی زلفت ار جان شود ز قالب
سنبل ز خاک قبرم مشک از بدن برآید

حمد تو می نگارم بر لوح هر هوائی
شکر تو میگذارم هر جا سخن برآید

گر شعر فیض خواند واعظ فراز منبر
بس آه آتش افروز از مرد و زن بر آید
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۱۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.