هوش مصنوعی:
این شعر به ستایش جمال و زیبایی میپردازد و تأثیر آن بر دل و جان انسانها را توصیف میکند. شاعر زیبایی را نه تنها در ظاهر، بلکه در سیرت و رفتار میداند و معتقد است که زیبایی واقعی پایدار است و با گذشت زمان کاهش نمییابد، بلکه بر کمال میافزاید. همچنین، شعر به تأثیر عشق و محبت بر روح و روان انسان اشاره میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عرفانی و زیباییشناسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از زبان شعر کلاسیک ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.
غزل شمارهٔ ۵۶۳
ای جمال هر جمیل و ای جمالت بیمثال
هر جمال از تست زانرو دوست میداری جمال
از جمالت پرتوی بر هر جمیل افکندهٔ
زین سبب دل میبرد هر جانبی صاحبجمال
تا بود اهل نظر را حسن خوبان دلربا
میرسد هر دم تجلی از جمال بی زوال
میرباید ز اهل دل دلرا بصد افسونگری
حسنهای ذوالجمال و جلوههای ذوالجلال
خانه تقوی خراب از سطوت سلطان حسن
ملک دین ویران ز تیغ لشکر غنج و دلال
حسن صورت دلفریب و حسن سیرت دلپذیر
این بود پاینده آن در کاهش و در انتقال
آن نباشد حسن کان کاهد ز دوران سپهر
حسن آن باشد که افزاید بهر روزی کمال
آن نباشد کز وی کام دل گردد روا
حسن آن باشد که خون از دل بریزد بیقتال
حسن آن باشد که جانها را بسوزد بینظیر
حسن آن باشد که تنها را گدازد ز انفعال
حسن آن باشد که مهرش چون کند در سینه جا
با دل آمیزد چو جان آسوده از بیم زوال
حسن آن باشد که بشناسد محبت از هوس
تا دهد آنرا سرافرازی و این را پایمال
حسن نشناسد مگر صاحب کمالی کوچو فیض
در ترقی باشد او هر روز و هفته ماه و سال
هر جمال از تست زانرو دوست میداری جمال
از جمالت پرتوی بر هر جمیل افکندهٔ
زین سبب دل میبرد هر جانبی صاحبجمال
تا بود اهل نظر را حسن خوبان دلربا
میرسد هر دم تجلی از جمال بی زوال
میرباید ز اهل دل دلرا بصد افسونگری
حسنهای ذوالجمال و جلوههای ذوالجلال
خانه تقوی خراب از سطوت سلطان حسن
ملک دین ویران ز تیغ لشکر غنج و دلال
حسن صورت دلفریب و حسن سیرت دلپذیر
این بود پاینده آن در کاهش و در انتقال
آن نباشد حسن کان کاهد ز دوران سپهر
حسن آن باشد که افزاید بهر روزی کمال
آن نباشد کز وی کام دل گردد روا
حسن آن باشد که خون از دل بریزد بیقتال
حسن آن باشد که جانها را بسوزد بینظیر
حسن آن باشد که تنها را گدازد ز انفعال
حسن آن باشد که مهرش چون کند در سینه جا
با دل آمیزد چو جان آسوده از بیم زوال
حسن آن باشد که بشناسد محبت از هوس
تا دهد آنرا سرافرازی و این را پایمال
حسن نشناسد مگر صاحب کمالی کوچو فیض
در ترقی باشد او هر روز و هفته ماه و سال
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۶۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.