هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از شوق دیدار معشوق، درد هجران، و تأثیر عشق بر جسم و روح سخن میگوید. شاعر از تأثیر عمیق عشق و زیبایی معشوق بر خود میگوید و از درد فراق و آرزوی وصال شکوه میکند. در پایان، عشق را برتر از ایمان و دین میداند و از ذوق وصال سخن میگوید.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی و احساسی شدید نیاز به بلوغ فکری و تجربهٔ بیشتر دارد.
غزل شمارهٔ ۵۶۹
روز میگردد اگر رو مینمائی در شبم
جان بتن میآیدم چون مینهی لب بر لبم
میرسد هر دم خیالت میبرد از جا دلم
چون هوا تأثیر کرد از شوق میگیرد تبم
چارهٔ تعلیم کن در هجر جانسوزت مرا
یا ز وصل روح افزایت بر آور مطلبم
نیست خود سنگ دل بیرحم تو آخر چرا
در نمیگیرد درو فریاد یا رب یاریم
تیغ در کف چون برون آئی بقصد کشتنم
جانم از شادی باستقبالت آید تا لبم
باد حسنت را فداجان و دل و عمر و حیاه
باد عشقت را اسیر ایمان و دین و مذهبم
گر بدست خویش خواهی کرد بسمل فیض را
تا بحشر از ذوق آن خواهد طپیدن قالبم
جان بتن میآیدم چون مینهی لب بر لبم
میرسد هر دم خیالت میبرد از جا دلم
چون هوا تأثیر کرد از شوق میگیرد تبم
چارهٔ تعلیم کن در هجر جانسوزت مرا
یا ز وصل روح افزایت بر آور مطلبم
نیست خود سنگ دل بیرحم تو آخر چرا
در نمیگیرد درو فریاد یا رب یاریم
تیغ در کف چون برون آئی بقصد کشتنم
جانم از شادی باستقبالت آید تا لبم
باد حسنت را فداجان و دل و عمر و حیاه
باد عشقت را اسیر ایمان و دین و مذهبم
گر بدست خویش خواهی کرد بسمل فیض را
تا بحشر از ذوق آن خواهد طپیدن قالبم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۶۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.