هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه بیانگر احساسات عمیق و سوزان عاشق نسبت به معشوق است. شاعر از بیتابی، اضطراب و سوزش فراق میگوید و وصال معشوق را تنها آرزوی خود میداند. او از ناتوانی در تحمل دوری و اشتیاق به دیدار معشوق سخن میگوید و در نهایت، عشق را تنها راه نجات خود میداند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
غزل شمارهٔ ۵۸۰
میدمد هر دم خیالت روحی اندر قالبم
روز میگردد ز خودرشید دلفروزت شبم
میتپد دل شمع رویت را چو میبینم ز دور
چون شدی نزدیک چون پروانه در تاب و تبم
من که تاب دیدن رویت نمیآرم چسان
طاقت آن باشدم تا لب گداری بر لبم
چون خیالت دم بدم در اضطراب آرد مرا
پس وصالت تا چه خواهد کود تا روز و شبم
جان و دل سوزد فراقت وصل دین غارت کند
ای فدایت جان و دل وصل تو دین و مذهبم
با تو بدن بیتو بودن هیچیک مقدور نیست
چارهٔ سازد مگر فریاد یارب یاربم
نیست پایانی رهت را راه خود مقصود نیست
ماندهام حیران ندانم چیست آخر مطلبم
فیض عشقست این شکایت ترک کن تسلیم شو
مهر ورزم جان کنم تا هست جان در قالبم
روز میگردد ز خودرشید دلفروزت شبم
میتپد دل شمع رویت را چو میبینم ز دور
چون شدی نزدیک چون پروانه در تاب و تبم
من که تاب دیدن رویت نمیآرم چسان
طاقت آن باشدم تا لب گداری بر لبم
چون خیالت دم بدم در اضطراب آرد مرا
پس وصالت تا چه خواهد کود تا روز و شبم
جان و دل سوزد فراقت وصل دین غارت کند
ای فدایت جان و دل وصل تو دین و مذهبم
با تو بدن بیتو بودن هیچیک مقدور نیست
چارهٔ سازد مگر فریاد یارب یاربم
نیست پایانی رهت را راه خود مقصود نیست
ماندهام حیران ندانم چیست آخر مطلبم
فیض عشقست این شکایت ترک کن تسلیم شو
مهر ورزم جان کنم تا هست جان در قالبم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۷۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.