هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر عاشقانه، آرزوهای خود را برای نزدیکی به معشوق بیان میکند. او تمایل دارد که همیشه در حضور معشوق باشد، مورد توجه و خطاب او قرار گیرد، و حتی در صورت قصور، شایستهٔ عتاب یا عقاب او باشد. شاعر میخواهد غرق در محبت و کرم بیحساب معشوق شود و همیشه تحت تأثیر فیض و لطف او باشد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاشقانه و عارفانه عمیق است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
غزل شمارهٔ ۶۲۱
چه میشود که مقیم در جناب تو باشم
سگ جناب تو باشم رقیب باب تو باشم
چه میشود که شب و روز گرد کوی تو گردم
در انتظار بر افکندن نقاب تو باشم
چه میشود که گهی از در عتاب در آئی
که از قصور نه شایسته خطاب تو باشم
چه میشود که بتلقین حجتم بنوازی
که چون سوال کنی واقف جواب تو باشم
چه میشود که ببزم وصال خود دهیم جا
جزای کرده چه شایسته ثواب تو باشم
چه میشود که بهجران خویش نگذاریم
سزای کرده چه مستوجب عقاب تو باشم
چه میشود که نجوئی ز من حساب و کتابی
غریق بحر کرمهای بیحساب تو باشم
چه میشود چو مرا فیض دادهٔ لقب از لطف
مدام سرخوش فیض شراب ناب تو باشم
سگ جناب تو باشم رقیب باب تو باشم
چه میشود که شب و روز گرد کوی تو گردم
در انتظار بر افکندن نقاب تو باشم
چه میشود که گهی از در عتاب در آئی
که از قصور نه شایسته خطاب تو باشم
چه میشود که بتلقین حجتم بنوازی
که چون سوال کنی واقف جواب تو باشم
چه میشود که ببزم وصال خود دهیم جا
جزای کرده چه شایسته ثواب تو باشم
چه میشود که بهجران خویش نگذاریم
سزای کرده چه مستوجب عقاب تو باشم
چه میشود که نجوئی ز من حساب و کتابی
غریق بحر کرمهای بیحساب تو باشم
چه میشود چو مرا فیض دادهٔ لقب از لطف
مدام سرخوش فیض شراب ناب تو باشم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۲۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.