هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر عشق و ارادت شاعر به معشوق یا ذات الهی است. شاعر در این متن، معشوق را مقصود نهایی خود از هر دو جهان می‌داند و تمام توجه و خیالش را به او معطوف کرده است. او از وفاداری، صبر و بندگی خود سخن می‌گوید و از زلف معشوق به عنوان پناهگاه دلش یاد می‌کند. اشک و ناله‌هایش نیز نشانه‌ای از شوق دیدار معشوق است.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی نیاز دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به کار رفته ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۳۵

مرا ز هر دوجهان، حضرت تو، مقصود است
که حضرتت به حقیقت، مقام محمود است

دریچه نظر و رهگذار خاطر من
جز از خیال تو، بر هرچه هست، مسدود است

اگر ز دل غرض توست صبر، معدوم است
وگر مراد تو از من وفاست، موجودست

صبا ز رهگذر کوی توست، غالیه سا
بس است باد صبا را، اگر همین سود ست

به چهره، خاک درت را نمی‌دهم زحمت
از آنکه چهره به خوناب دیده، پالودست

پناه بر دل من، به سایه زلفت
چه سایه‌ایست که بر آفتاب ممدود است؟

به بندگی، از ازل، با تو بسته‌ام عهدی
چگونه ترک کنم عادتی که معهود است؟

ز شوق بزم تو در دیده و دل سلمان
مدام، اشک صراحی و ناله عودست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.