هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از مولوی، با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، به بیان عشق و دلدادگی می‌پردازد. شاعر با اشاره به عناصری مانند سرو، باد، و زلف یار، از ناکامی‌ها و شوریدگی‌های عاشقانه سخن می‌گوید و بر این نکته تأکید دارد که عشق واقعی با رنج و بی‌قراری همراه است. همچنین، در ابیاتی به مقایسه‌ای بین عاشقان واقعی و دیگران پرداخته و ارزش فداکاری در راه عشق را یادآور می‌شود.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری نیاز دارند تا به درستی درک شوند.

غزل شمارهٔ ۹۶

هر که چون سروم، گل اندامی نداشت
در جهان، از عیش خوش کامی نداشت

هر که در راهش، نشان را گم نکرد
در میان عاشقان، نامی نداشت

گفت، پیشت می‌فرستم، باد را
پیشم آمد، لیک، پیغامی نداشت

سرو خود را، با قدش می‌کرد راست
چون بدیدم، نیک اندامی نداشت

هر که سر، در پای منظوری بتاخت
راستی نیکو، سرآنجامی نداشت

دل به زلفت رفت، تا صیدست و دام
هیچ صیدی این چنین دامی، نداشت

کرد زاهد منع من، نشنید دل
پخته بود این دل، غم خامی نداشت

من لبت را، دل به رغبت داده‌ام
ورنه، با سلمان لبت وامی نداشت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.