هوش مصنوعی: این متن شعری است که درد عشق و فراق را بیان می‌کند. شاعر از غمزه‌های معشوق و تأثیر عمیق آن بر جان خود می‌گوید، از باد صبا و زلف یار حیران است، و از شب‌های پر از اشک و باران محنت یاد می‌کند. در نهایت، شاعر به پذیرش درد و کنار آمدن با آن توصیه می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد فراق و اندوه نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

غزل شمارهٔ ۹۷

تیر خدنگ غمزه‌ات، از جان ما گذشت
بر ما ز غمزه تو چه گویم، چها گذشت

وقت صباح، بر سر شمع، از ممر باد
نگذشت، آن چه بر سر ما از صبا گذشت

در حیرتم، که باد به زلف تو، چون رسید
فی الجمله چون رسید از آنجا چرا گذشت

بر ما ز آب دیده شب، دوش تا به روز
باران محتن آمد و سیل بلا گذشت

یارب چه رفت، بر سر ما دوش، کان صنم
بیگانه وش، درآمد و بر آشنا گذشت

چندان گریستیم، که من بعد اگر کسی
آید به سوی ما نتواند ز ما گذشت

سلمان دوای درد دل، از کس طلب مکن
با درد خود بساز، که کار از دوا گذشت
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.