هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از زبان عاشقی بیان می‌شود که از بی‌وفایی و نگاه پراکنده معشوق خود رنج می‌برد. او از وعده‌های دروغین، بی‌توجهی معشوق و رنج‌های عاشقانه خود می‌گوید. همچنین، از زیبایی معشوق و تأثیر آن بر خود سخن می‌گوید و در نهایت، به دلبستگی مجدد خود به معشوق اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعاره‌های به کار رفته در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.

غزل شمارهٔ ۱۱۱

آن پری چهره که ما را نگران می‌دارد
چشم با ما و نظر، با دگران می‌دارد

زیر لب می‌دهم وعده، که کامت بدهم
غالب آن است که ما را به زبان، می‌دارد

دوش گفتم که غمت، جان مرا داد به باد
گفت ای ساده، هنوزت غم جان می‌دارد

رایگان، چون سر و زر در قدمش، می‌بازم
سر چرا بر من شوریده، گران می‌دارد؟

اغی گل از حال دل بلبل بیچاره بپرس
تا این همه فریاد و فغان می‌دارد؟

گر به دیدار تو فرسوده‌ای، آسوده شود
مایه حسن رخت را چه زیان، می‌دارد؟

خبرت نیست که در باغ جمالت، همه شب
چشم من آب گل و سرو روان می‌دارد

رفته بود از سر قلاشی و رندی، سلمان
چشم سرمست تو‌اش، باز بر آن می‌دارد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.