هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. او از ناتوانی در رساندن پیام خود به معشوق شکایت می‌کند و تنها نسیم را واسطه می‌داند. شاعر از فراق و انتظار کشیدن برای وصال معشوق می‌گوید و از وعده‌های برآورده نشده گلایه می‌کند. تصاویر شاعرانه‌ای مانند نسیم زلف معشوق و خیال روی او در چشم، بر زیبایی شعر افزوده‌اند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و استفاده از صنایع ادپی پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار می‌باشد. همچنین برخی از مفاهیم مانند فراق و اشتیاق نیاز به بلوغ عاطفی برای درک کامل دارد.

غزل شمارهٔ ۱۲۲

به حضرت تو، که یارد، که قصه‌ای ز من آرد؟
به غیر باد و برآنم که باد، نیز نیارد

اگر نسیم نماید، کسالتی به رسالت
سلام من که رساند، پیام من که گذارد؟

نسیمی از سر زلف تو می‌خرم به دو عالم
وگر چه خود همه عالم، نسیم زلف تو دارد

خیال روی تو در چشم ما و ما، متحیر
در آن قلم که چنین صورتی بر آب، نگارد

لبم چو یاد کند، ذوق خاکبوس درت را
ز شوق مردم چشم من، آب در دهن آرد

گرم وصال تو بگذاشت پیش از این دو سه روزی
مرا فراق تو دائم که پیش ازین، نگذارد

بروز وصل خودم وعده داده بودی، سلمان
درین هوس، همه شبهای تیره روز شمارد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.