هوش مصنوعی: این شعر از عشق و شیفتگی به معشوق، رنج‌های عاشقانه، و وفاداری به دوست سخن می‌گوید. شاعر از جفای دشمنان و رقیبان می‌نالد، اما وفاداری معشوق را مایه آرامش خود می‌داند. همچنین، به مفاهیمی مانند جزای اعمال و شرف انسانی اشاره می‌کند.
رده سنی: 15+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر برای درک و ارتباط بهتر، نیاز به بلوغ فکری و تجربه عاطفی دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مضامین ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۱۵۰

دلی که شیفته یار دلربا باشد
همیشه زار و پریشان و مبتلا باشد

بلی عجب نبود گر بود پریشان حال
گدا که در طلب وصل پادشا باشد

بهانه تو رقیب است و نیست این مسموع
رقیب را چه محل گر تو را رضا باشد

جفای دشمن و جور رقیب و طعنه خلق
خوش است بر دل اگر دوست را وفا باشد

اگر تو را گذری بر من غریب افتد
و یا تو را نظری بر من گدا باشد

از آن طرف نپذیرد کمال او نقصان
وزین طرف شرف روزگار ما باشد

فگار گشت به خون جگر دل سلمان
بترس از آنکه بد و نیک را جزا باشد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.