هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، احساسات عمیق شاعر را نسبت به معشوق بیان می‌کند. شاعر از زیبایی‌های معشوق، تأثیر وجود او بر جهان و درد فراق می‌گوید. تصاویر شاعرانه‌ای مانند معطر شدن جهان از نسیم معشوق، اشک‌های شاعر که مانند قارون به زمین می‌ریزد و طوماری که از شرح فراق به خون آغشته می‌شود، از جلوه‌های بارز این شعر هستند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مضامین عاشقانه و عارفانه پیچیده‌ای است که درک کامل آن نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، برخی از تصاویر و استعاره‌های به کار رفته در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۱۷۳

ز صبا سنبل او دوش به هم بر می‌شد
وز نسیمش همه آفاق معطر می‌شد

ز سواد شکن زلف به هم بر شده‌اش
دیدم احوال جهانی که به هم بر می‌شد

ز دل و دیده نمی‌رفت خیالت که مرا
با دل و دیده خیال تو برابر می‌شد

دهن از یاد تو چون غنچه معطر می‌گشت
سینه از مهر تو چون صبح منور می‌شد

آهم از سینه، چو عیسی، به فلک بر می‌رفت
اشکم از دیده، چو قارون به زمین برمی‌شد

بنشستم که فراقت به قلم شرح دهم
شرح می دادم و طومار به خون تر می‌شد

به گلم پای فرو رفته، چندانکه زغم
می‌زدم دست به سر پای فروتر می‌شد

روز اول که سر زلف تو را سلمان دید
دید ‌کش جان و دل و دیده در آن سر می‌شد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.