هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و غنایی، از عشق و دلباختگی سخن میگوید. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا مانند گل خوشبو، سرو سهی و تیرباران عشق، حالات روحی و احساسات خود را بیان میکند. او از ناتوانی در فرار از عشق، سرگشتگی و اشتیاق خود میگوید و از معشوقی یاد میکند که مانند سروی بلند و دلرباست.
رده سنی:
15+
این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان زیر 15 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعارههای به کار رفته در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.
غزل شمارهٔ ۱۷۸
گل که خوش طلعت و خوشبو آمد
عاشق روت به صد رو آمد
کاسهای داشت سرم را عشقت
سر شوریده به زانو آمد
نیست از هیچ طرف راه گریز
تیرباران ز همه سو آمد
حال این چشم ضعیفم میگفت
قلمم، در قلمم مو آمد
سرکشی کرد و نشد با ما راست
آن سهی سرو که دلجو آمد
راز مشک سر زلف در دل
مینهفتم ز سخن بو آمد
سر و بالای تو میجست در آب
همچو سلمان که بلا جو آمد
عاشق روت به صد رو آمد
کاسهای داشت سرم را عشقت
سر شوریده به زانو آمد
نیست از هیچ طرف راه گریز
تیرباران ز همه سو آمد
حال این چشم ضعیفم میگفت
قلمم، در قلمم مو آمد
سرکشی کرد و نشد با ما راست
آن سهی سرو که دلجو آمد
راز مشک سر زلف در دل
مینهفتم ز سخن بو آمد
سر و بالای تو میجست در آب
همچو سلمان که بلا جو آمد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.