هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از جدایی و فراق معشوق شکایت می‌کند و از درد دوری و اشک‌هایش می‌گوید. او از لطف‌های معشوق یاد می‌کند و آرزو می‌کند که دلش در بند معشوق بماند. همچنین، شاعر از بخشش و رحمت معشوق سخن می‌گوید و در نهایت، خطاهای خود را به گردن روزگار می‌اندازد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و عارفانه عمیق است که درک آن‌ها ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار باشد. همچنین، برخی از عبارات مانند 'آب چشمم دید و آمد بر من خاکیش رحم' و 'گر در افتد اشک یک یک با تو خواهد باز راند' حاوی احساسات شدید و غمگین هستند که مناسب گروه‌های سنی بالاتر است.

غزل شمارهٔ ۱۸۲

جان ما را دل بماند از ما و ما را دل نماند
عمرم از در راند و عمری بر زبان نامم نماند

لطف کرد امروز و بازم خواند و دیدارم نمود
صورتی خوشرو نمود انصاف نیکم باز خواند

خاطرش باز آمد و دل ماند در بندش مرا
خاطر او باد با جا، گر دل من ماند ماند

آب چشمم دید و آمد بر من خاکیش رحم
باد صد رحمت بر آب دیده کین آتش نشاند

ساقیا جامی به روی دوستان پر کن که من!
جرعه این جام را بر دشمنان خواهم فشاند

آنچه چشمم دیده است از فرقتت، روزی مجال
گر در افتد اشک یک یک با تو خواهد باز راند

گر خطایی دیده‌ای از من، تو آن از من مبین
کین گناه ایام کرد و جرمش از سلمان ستاند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.