۳۰۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۸۶

چشم مخمور تو مستان را به هم بر می‌زند
شور عشقت، عاشقان را حلقه بر در می‌زند

دل همی نالد چو چنگ عشق تیز آهنگ او
در دل عشاق هر دم راه دیگر می‌زند

چشم عیارت به قصد خون خلقی، دم به دم
تیغ‌های تیر مژگان را به هم بر می‌زند

گوهر کان از کجا یابد دل من چو مدام
قفل یاقوت لبت بر درج گوهر می‌زند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.