هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق و مستی، رنج‌های عشق، و دیوانگی‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. شاعر از عشق به معشوق، رسوایی‌های ناشی از این عشق، و زیبایی‌های معشوق صحبت می‌کند و از مفاهیمی مانند مستی، درد، و دیوانگی در قالب تصاویر شاعرانه استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و عرفانی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند مستی و رسوایی نیاز به درک بالاتری از احساسات و تجربیات زندگی دارند.

غزل شمارهٔ ۱۸۷

هر شب از کویت مرا سر مست و شیدا می‌کشند
چون سر زلفت بدوشم بی‌سرو پا می‌کشند

بارها کردم من از رندی و قلاشی کنار
بازم اینک که در میان شهر، رسوا می‌کشند

گفته بودم: در کشم دامن ز خوبان، لیک بس
ناتوانان را به بازوی توانا می‌کشند

ما ز رسوایی نیندیشیم، زیرا مدتی است
تا خط دیوانگی بر دفتر ما می‌کشند

می‌کشم هر شب به جام چشمها، دریای خون
شادی آنانکه بر یاد تو دریا می‌کشند

خرم آن مستان که بی‌آمد شد ساغر مدام
از کف ساقی دردت، درد صهبا می‌کشند

دل خیال زلف و خالت کرد، گفتم: زینهار!
در گذر زینها که اینها سر به سودا می‌کشند

بر حواشی گل رخسار نقاشان حسن
می‌کشند از غالیه خطی و زیبا می‌کشند

جان فدای آن دو مشکین سنبلت کز روی ناز
چون بنفشه دامن گلبوی در پا می‌کشند

بر دل سلمان، کمانداران ابرویت کمان
سخت شیرین می‌کشند، بگذارشان تا می‌کشند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.