هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، به موضوعاتی مانند عشق، میگساری، رندی و عرفان می‌پردازد. شاعر با زبانی طنزآمیز و عارفانه، از противоречиات میان ظاهر و باطن، هوس و پارسایی، و مستی و هوشیاری سخن می‌گوید. او از رندان و شیوگان با نگاهی انتقادی یاد می‌کند و به اسرار پنهان در خرابات مغان اشاره دارد.
رده سنی: 18+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و انتقادی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، اشاره به میگساری و هوس‌های دنیوی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۱۸۹

حاشا که تا سلمان بود، ترک می و ساغر کند
ور نیز گوید: می‌کنم، هرگز کسی باور کند

شیخش هوس دارد که او، کمتر کند می خوارگی
شیخا تو کمتر کن هوس کو این هوس کمتر کند!

رند از پی می سر دهد، ور زآنکه نستانند سر
دستار را بر سر نهد، دستار و سر در سر کند

چندان که بندم دیده را، تا کس نیاید در نظر
ناگه خیال شاهی، از گوشه‌ای سر بر کند

آن کز خمار چشم او، امروز باشد سرگردان
فردا چو نرگس با قدح، مست از زمین سر برکند

من گرد مستان گشته‌ام، دانم که گردد همچنین
از کاسه سرهای ما، گر کوزه‌گر ساغر کند

کنج خرابات مغان، گنجینه اسرار دان
کو مرد صاحب راز تا، در یوزه زین در کند
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.