هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از سلمان حزین، به توصیف زیبایی معشوق و تأثیر عمیق عشق بر شاعر می‌پردازد. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا مانند چشم مست، لعل جانبخش، و زلف چوگان، احساسات خود را بیان می‌کند و از رنج و شور عشق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند.

غزل شمارهٔ ۱۹۴

چشم مستت گرچه با ما ترک تازی می‌کند
لعل جانبخش تو هر دم دلنوازی می‌کند

تا دلم آورد بر محراب ابرویت نماز
جامه جان را به خون، هر دم نمازی می‌کند

باز نخدان چو کویت ای بت سیمین ذقن!
زلف چون چوگان تو هر لحظه بازی می‌کند

می‌زند خورشید تابان، بر سر شمشاد تیغ
تا چرا در دور قدت سرفرازی می‌کند؟

چون نپالایم ز راه دیده، خون دل مدام
کاتش عشق تو در دل جان گدازی می‌کند

سازگاری کن دمی با من که در عشق تو جان
از تنم بر عزم رفتن کار سازی می‌کند

همچو زلفت شد پریشان حال سلمان حزین
زانکه با روی تو دائم عشق بازی می‌کند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.