هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر عشق و وفاداری شاعر به معشوق است که با وجود فراق و تغییرات، مهر و محبت او همچنان پابرجاست. شاعر از داغ عشق، دوری معشوق و آشوبی که در جهان وجود دارد سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که با وجود همه‌چیز، عشق او تغییر نکرده است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی، نیاز به درک و تجربه‌ی عاطفی دارد که معمولاً نوجوانان و بزرگسالان بهتر می‌توانند با آن ارتباط برقرار کنند.

غزل شمارهٔ ۲۰۸

همچنان مهر توام مونس جان است که بود
همچنان ذکر توام ورد زبان است که بود

شوقم افزون شد و آرام کم و صبر نماند
در فراق تو، ولی عهد همان است که بود

کی بود کی که دگر بار بگویند اغیار
که فلان باز همان یار فلان است که بود؟

ما همانیم و همان مهر و محبت لیکن
یار با ما به عنایت نه چنان است که بود

بود بر جان رخم داغ توام روز ازل
وین زمان نیز بدان داغ و نشان است که بود

بود در ملک تنم، جان متصرف و اکنون
همچنان عشق تو را حکم روان است که بود

از من ای جان شده‌ای دور و درین دوری نیز
آن ملاقات میان تن و جان است که بود

طره‌ات یک سر مو سرکشی از سر نگذاشت
همچنان فتنه و آشوب جهان است که بود

تا نخوانند دگر گوشه نشین سلمان را
گو همان رند خرابات مغان است که بود
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.