هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق و دل‌بستگی به معشوق سخن می‌گوید. شاعر از جان‌فشانی در راه عشق، غم‌های ناشی از دوری، و زیبایی‌های معشوق می‌سراید. همچنین، اشاراتی به مفاهیمی مانند کفر و اسلام در قالب استعاره‌های عاشقانه دارد.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مضامین عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن به بلوغ فکری و احساسی نیاز دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم مانند «کفر» و «خون مسلمانی» ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۲۰۹

جان شیرین گر قبول چون تو جانانی بود
کی به جانی باز ماند، هر که را جانی بود؟

آب چشم و جان شیرین را کجا دارد دریغ
هر که او را چون خیال دوست مهمانی بود؟

از خیال غمزه غماز کافر کیش او
هر زمانی بر دل من تیربارانی بود

نامسلمان چشم ترکت را نمی‌دانم چه بود؟
زانکه دایم در پی خون مسلمانی بود

با خیال روی و مویش عشق بازد روز و شب
هر کجا با بنده ماهی در شبستانی بود

با ملاقات یار شو، گو از سلامت دور باش
هرکه او در عاشقی، خواهد که سلمانی بود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.