هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، توصیفی زیبا و پراحساس از معشوق و تأثیر عمیق او بر شاعر است. شاعر با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند سرو، حوری، روضه، و دریا، زیبایی و جذابیت معشوق را توصیف می‌کند و از تأثیرات عشق بر روح و روان خود سخن می‌گوید. همچنین، احساساتی مانند عشق، ناز، خستگی، و امید در شعر موج می‌زند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به سطحی از بلوغ فکری و ادبی نیاز دارند.

غزل شمارهٔ ۲۱۳

آن سرو بین که باز چه رعنا همی رود
می‌آید او و عقل من از جا همی رود

حوریست بی‌رقیب که از روضه می‌چمد
جانیست نازنین که به تنها همی رود

از زنگبار زلف پراکنده لشگری
بر خویش جمع کرده به یغما همی رود

ما را اگر چه ساخت به خواری چو خاک راه
شکرانه می‌دهیم که بر ما همی رود

مسکین دلم به قامت او رفت و خسته شد
زان خسته می‌شود که به بالا همی رود

گویی چرا به منزل ما هم نمی‌رسند
آهم که از ثری به ثریا همی رود؟

دل قطره‌ای ز شبنم دریای عشق اوست
کز راه دیده باز به دریا همی رود

سلمان چو خامه، نامه به سودا سیاه کرد
بس چون کند که کار به سودا همی رود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.