هوش مصنوعی: متن شعری است که از عشق، درد، و تجربه‌های روحی و معنوی سخن می‌گوید. شاعر از میکده و می‌نوشی به عنوان نمادهایی برای جستجوی حقیقت و عشق استفاده می‌کند. او از درد و رنج به عنوان بخشی ضروری از سفر معنوی یاد می‌کند و به دنبال وصال معشوق است. همچنین، اشاره‌ای به از دست دادن عقل در برابر عشق دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از نمادهای مانند می‌نوشی و دردهای روحی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۲۲۳

پیر من از میکده بویی شنید
دست زد و جامه سراسر درید

خرقه ازان شد که فرو شد به می
خرقه صدپاره که خواهد خرید؟

جان که غمش خورد و رسیدم به لب
رفت دلم تا به چه خواهد رسید؟

مشرب صافی حقیقت کسی
یافت که او دردی درش چشید

دردی دن را که دوای دل است
درد گرفتیم بباید کشید

شور می و ساغر از آن روز خاست
کان نمکین لب، لب ساغر مکید

تلخ حدیثی است تو را دلنواز
تنگ دهانیست تو را کس ندید

سایه صفت، با همه افتادگی
در عقب وصل تو خواهم دوید

عشق تو تا ظل همایون فکند
طوطی عقل از سر سلمان پرید
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.