هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از عشق عمیق و دردناک شاعر به معشوق سخن می‌گوید. شاعر از زیبایی و جذابیت معشوق، درد فراق، و ناتوانی در پنهان کردن عشق خود می‌گوید. همچنین، او از ترجیح دادن رنج عشق بر هر لذت دیگری صحبت می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از ابیات مانند 'زخم تیغ تو مرا خوشتر از آن می‌آید' ممکن است نیاز به بلوغ عاطفی برای درک صحیح داشته باشند.

غزل شمارهٔ ۲۳۳

یار می‌آید و در دیده چنان می‌آید
که پری پیکری از عالم جان می‌آید

سر سودای تو گنجی است نهان در دل من
به زیان می‌رود آن چون به زبان می‌آید

من گرفتم که ز عشق تو حکایت نکنم
چه کنم کز در و دیوار فغان می‌آید؟

به جمالت که اگر بی تو نظر بر خورشید
می‌کنم در نظرم تیغ و سنان می‌آید

به حیاتت که اگر می‌خورم از دست تو زهر
خوشتر از آب حیاتم به دهان می‌آید

تا تویی در دل من کی دگری می‌گنجد؟
یا کجا در نظرم هر دو جهان می‌آید؟

مرهم لطف خوش آید همه کس را لیکن
زخم تیغ تو مرا خوشتر از آن می‌آید

بر دلم صحبت آن کس که ندارد ذوقی
گر همه جان عزیز است، گران می‌آید
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.