۶۹۷ بار خوانده شده
زلفین سیه خم به خم اندر زدهای باز
وقت من شوریده به هم بر زدهای باز
زان روی نکو چشم بدان دور که امروز
بر مه زدهای طعنه و در خور زدهای باز
از غالیه رسمی زدهای بر گل و شکر
امروز همه بر گل و شکر زدهای باز
بر ساغر عیشم زدهای سنگ ولیکن
با تو چه توان گفت که ساغر زدهای باز؟
من سر چو قلم بر خط سودای تو دارم
با اینکه من سر زده را سرزدهای باز
از دود من سوخته زنهار حذر کن!
کاتش به من سوخته دل در زدهای باز
نقد سره قلب که پالودهام از چشم
بر سکه رویم همه بارز زدهای باز
شبها ز غمت راست کبوتر دل سلمان
دریاب که بر صید کبوتر زدهای باز
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
وقت من شوریده به هم بر زدهای باز
زان روی نکو چشم بدان دور که امروز
بر مه زدهای طعنه و در خور زدهای باز
از غالیه رسمی زدهای بر گل و شکر
امروز همه بر گل و شکر زدهای باز
بر ساغر عیشم زدهای سنگ ولیکن
با تو چه توان گفت که ساغر زدهای باز؟
من سر چو قلم بر خط سودای تو دارم
با اینکه من سر زده را سرزدهای باز
از دود من سوخته زنهار حذر کن!
کاتش به من سوخته دل در زدهای باز
نقد سره قلب که پالودهام از چشم
بر سکه رویم همه بارز زدهای باز
شبها ز غمت راست کبوتر دل سلمان
دریاب که بر صید کبوتر زدهای باز
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.