هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از حسنی سخن می‌گوید که از حال دل عشاق بی‌خبر است. شاعر با وجود بی‌توجهی معشوق، عشق و اشتیاق خود را بیان می‌کند و از زیبایی و اخلاق او یاد می‌کند. همچنین، اشاره‌ای به قدرت عشق و نبود درمانی برای آن دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و ادبی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی و ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۲۵۵

مست حسنی که ندارد خبر از آفاقش
چه خبر باشد از احوال دل عشاقش؟

گر چه یادم نکند، یار منش مشتاقم
یاد باد آنکه جهانیست چو من مشتاقش

کرد عهدی سر من کز سر کویش نرود
گر رود سر نروم من ز سر میثاقش

دفتر وصف رخش را نتواند پرداخت
گر ورق‌های گل و لاله شود اوراقش

عشق زهریست خوش ای دل که ندارد تریاق
درکش آن زهر هلاهل، مطلب تریاقش

با چنان روی لطافت ملکش نتوان گفت
جز به یک روی که باشد ملکی اخلاقش

خلق گویند که سلمان سخن عشق بپوش
چه بپوشم که شنیدنش همه آفاقش
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.