هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و گرفتاری در دام معشوق سخن می‌گوید. او از سرگشتگی، هجران و رنج‌های عاشقی می‌نالد و از ملامت‌های دیگران شکایت دارد. شعر پر از استعاره‌های عاشقانه مانند کمند زلف، دام بلا و گلبن عمر است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل شعر نیاز به آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۷۵

من سرگشته به دست تو کجا افتادم؟
دست من گیر خدا را، که ز پا افتادم

به کمند سر زلف تو گرفتار شدم
تا چه کردم که درین دام بلا افتادم

گلبن عمر مرا هجر تو از بیخ بکند
تا نگویی که من از باد هوا افتادم

پیش ازان کز لب و دندان تو یابم کامی
چون زبان در دهن خلق خدا افتادم

بود با باد صبا بوی تو بر بوی تو من
در پی قافله باد صبا افتادم

ای ملامت گر سلمان سر زلفش را بین
تا بدانی که درین دام چرا افتادم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.