هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و شیفتگی خود به معشوق سخن می‌گوید. او با وجود رنج‌ها و سختی‌های زندگی، همچنان به دنبال وصال معشوق است و خود را در راه عشق فدا می‌کند. تصاویر شاعرانه‌ای مانند نسیم زلف معشوق، تیر غمزه، و بلبل دور گل، بر زیبایی و احساسات عمیق شعر می‌افزایند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۲۷۶

بر سر کوی دلارام، به جان می‌گردم
روز و شب در پی دل، گرد جهان می‌گردم

غم دوران جهان کرد مرا پیر و چه غم
بخت اگر یار شود باز جوان می‌گردم

دیده‌ام طلعت زیباش که آنی دارد
این چنین واله و مست از پی آن می‌گردم

تا نسیمی سر زلف تو بیابم چو صبا
شب همه شب من بیمار به جان می‌گردم

ناوک غمزه جادو به من انداز که من
پیش تیرت ز پی نام و نشان می‌گردم

تا مگر نوش لبی چون تو به من باز خورد
چون قدح گرد لب نوش لبان می‌گردم

تو چو گل در تتق غنچه و من چون بلبل
گرد خرگاه تو فریاد کنان می‌گردم

دامن از من مکش ای سرو که در پای تو من
می‌دهم بوسه و چون آب روان می‌گردم

تو مکان ساخته‌ای در دل سلمان وانگه
من مسکین ز پیت کون و مکان می‌گردم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.