هوش مصنوعی: شاعر در این متن به عشق و وفاداری بی‌پایان خود به معشوق اشاره می‌کند و بیان می‌کند که تحت هر شرایطی تسلیم فرمان اوست. او از درد فراق و عشق شدید خود می‌گوید و اینکه معشوق از عمق احساسات او بی‌خبر است. شاعر همچنین به بخشندگی معشوق اشاره کرده و می‌گوید که حاضر است همه چیز را فدای او کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات شعری نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۸۰

به سر کوی تو سوگند، که تا سر دارم
نیست ممکن که من از حکم توسر بردارم

حلقه شد پشت من از بار و من آهن دل
همچنان در هوست روی بدین در دارم

ای که در خواب غروری خبرت نیست که من؟
هر شب از خاک درت بالش و بستر دارم

ساغرم پر می و می در سر و سر بر کف دست
تو چه دانی که من امروز چه در سر دارم

می‌رود در لب چون آب حیاتت سخنم
چه عجب باشد اگر من سخنی‌تر دارم؟

گفته‌ای در قدم من گهر انداز به چشم
اینک از بهر قدمهای تو گوهر دارم

کرد سلمان به فدای تو سر و زر بر سر
من غم سر چو ندارم چه غم زر دارم؟
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.