هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، با تصاویر زیبا و استعاره‌های شاعرانه، به توصیف معشوق و احساسات شاعر می‌پردازد. در آن از عناصر طبیعت مانند سنبل، گل، و شفتالو برای توصیف زیبایی معشوق استفاده شده است. شاعر از عشق و اسارت در چین و مچین زلف معشوق سخن می‌گوید و در نهایت با اشاره به خار هجر و باغ وصال، احساسات خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و استعاره‌های پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات نیاز به دانش ادبی پایه دارند.

غزل شمارهٔ ۳۰۳

سرو من سنبل تر بر زده بر گل پرچین
بستده لشکر رومش ز حبش لشکر چین

رسته و بسته به دست بت من سنبل‌تر
وز سرش رسته فرو هشته دو صد سنبل چین

حلقه در حلقه گره در گره و بند به بند
پیچ در پیچ و زره در زره و چین در چین

در خطا و ختن ای خسرو خوبان خطا
چون تو ترکی نبود در همه چین و ماچین

خواستم تا که بچینم ز لبش شفتالود
ابرویش گفت: «بچین!» غمزهٔ او گفت: «مچین!»

در چنین چین و مچین مانده، اسیرم، چه کنم؟
سر زلف بت من مرهم چین بود و مچین

حال سلمان به قلم شرح همی دادم و گفت:
خار هجرم خور و از باغ وصالم برچین
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.