هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر احساسات عمیق و سوزان عاشقانه است که در آن شاعر از عشق بی‌پایان، فداکاری و گذشتن از همه چیز برای معشوق سخن می‌گوید. او از درد عشق، خدمت به معشوق و ناتوانی در بیان کامل احساسات خود می‌نالد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۳۱۱

خیال خود همه باید، ز سر به در کردن
دگر به عالم سودای او گذر کردن

زمان زمان به جهانی رسیدن عشقش
وزان جهان به جهانی دگر سفر کردن

به منزلی که نباشد حبیب اگر باشد
سودا دیده نباید، در آن نظر کردن

چو شمع در نظر او شبی هوس دارم
به پا ستادن و خوش خدمتی به سر کردن

مطولست به غایت حکایت عشقش
نمی‌توان به عبارات مختصر کردن

فرو مکش سخن موی در میان ای دل
چه لازمست سخن را درازتر کردن

دل مرا که به بویی است قانع از تو چو مشک
چه باید این همه خونابه در جگر کردن؟

درین هوس که تویی باید اول ای سلمان
هوای دنیی و عقبی ز سر به در کردن

به باد، جان به تمنای دوست بر دادن
ز خاک سر به تماشای یار بر کردن
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.