هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از مولانا یا شاعری مشابه، درباره عشق و رندی و رهایی از تعلقات دنیوی است. شاعر از ضرورت همراهی با یار رند، مستی از عشق، گذشتن از خود و هستی، و رسیدن به حقیقت سخن می‌گوید. مضامینی مانند عرفان، عشق الهی، و انتقاد از زهد خشک در آن دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، برخی اشارات به مستی (به‌عنوان نماد عرفانی) ممکن است نیاز به توضیح داشته باشد تا سوءبرداشت نشود.

غزل شمارهٔ ۳۱۳

یار ما رندست و با او یار می‌باید شدن
غمزه‌اش مست است هان، هوشیار می‌باید شدن

تا ز لعل آتشین بر ما فشاند جرعه‌ای
سالها خاک در خمار می‌باید شدن

بر سر انکار ما گر رفت زاهد باش گو
عاشقان را در سر این کار می‌باید شدن

در صوامع خود پرستان را چه سود از زهد خشک
پای کوبان بر سر بازار می‌باید شدن

نامه چنگت همی باید شنید از گوش سر
محرم این پرده اسرار می‌باید شدن

هفت عضو دیده را می‌بایدت شستن به آب
بعد از آنت طالب دیدار می‌باید شدن

با تو تا مویی ز هستی هست هستی در حجاب
بر سر کویش قلندر وار می‌باید شدن

من نمی‌رفتم به کویش دل کشید آنجا مرا
هر کجا دل می‌کشد ناچار می‌باید شدن

آه من بیدار می‌دارد همه شب خلق را
خلق را از آه من بیدار می‌باید شدن

گر تو می‌خواهی که در چشم آیی ای سلمان چو اشک
اولت در چشم مردم خوار می‌باید شدن
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.