هوش مصنوعی: شاعر در این متن از صبا (باد صبحگاهی) می‌خواهد که پیام دلتنگی و عشق او را به صنوبر بلندقامت برساند. او آرزو می‌کند که صبا به کعبه وصل معشوق برسد و برایش دعا کند. شاعر از معشوق می‌خواهد که به دیدارش بیاید و شب تیره را با وصال او روشن کند. او از خداوند درخواست می‌کند که دعای شبش را اجابت کند و سحرگاه وصال معشوق را برایش رقم بزند. در پایان، شاعر از بیان رنج عشق خجل است اما امیدوار است که معشوق به درون ویرانه‌اش نظری کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند 'کباب دل' و 'خراب من' نیاز به درک عاطفی بالاتری دارند.

غزل شمارهٔ ۳۷۷

به صنوبر قد دلکشش اگر ای صبا گذری کنی
ز هوای جان حزین من دل خسته را خبری کنی

چو رسی به کعبه وصل او بکنی مقام و از ره گذر
ز پی دعا نفسی زنی ز سر صفا گذری کنی

اگرت مجال نفس زدن بود از زبان منش بگو
که چه باشد ار به وصالت این شب تیره را سحری کنی

به زیارتی چه شود که بر سر خاکیان قدمی نهی
به عیادتی چه زیان دهد که به حال ما نظری کنی؟

سحری وصال تو از خدا به دعای شب طلبیده‌ام
مگر ای سحر نفسی زنی مگر ای دعا اثری کنی

خجلم که چون برت آورم می لعل اشک و کباب دل
اگر از درون خراب من طمعی به ما حضری کنی
وزن: متفاعلن متفاعلن متفاعلن متفاعلن
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۷۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.