هوش مصنوعی: در این متن، شاعر با معشوق خود گفت‌وگویی عاشقانه دارد. هر بار شاعر درباره ویژگی‌های معشوق مانند قد، زلف، رخسار، چشم‌ها و لب‌هایش سوال می‌کند و معشوق پاسخ‌هایی شاعرانه و استعاری می‌دهد که اغلب به عناصر طبیعی مانند آب، آفتاب و لعل تشبیه شده‌اند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند 'مستی' و 'خرابی' ممکن است نیاز به بلوغ فکری برای درک صحیح داشته باشند.

غزل شمارهٔ ۳۷۹

گفتم: خیال وصلت گفتا: بخواب بینی
گفتم: مثال قدت گفتا: در آب بینی

گفتم: به خواب دیدن زلفت چگونه باشد؟
گفتا: که خویشتن را در پیچ و تاب بینی

گفتم: رخ تو بینم گفتا: زهی تصور
گفتم: به خواب جانا گفتا: به خواب بینی!

گفتم: که روی خوبت بنمای تا ببینم
گفتا: که در دل شب چون آفتاب بینی؟

گفتم: خراب گشتم در دور چشم مستت
گفتا: که هر چه بینی مست و خراب بینی

گفتم: لب تو دیدن صد جان بهاست او را
گفتا: مبصری تو، در لعل ناب بینی

گفتم: که روز سلمان شب شد ز تار مویت
گفتا: نگر به رویم تا آفتاب بینی
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۷۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.