هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر از حالات مختلف روحی و معنوی خود سخن می‌گوید. او خود را در قالب‌های مختلف مانند موسی، عیسی، سنگ، آهن، آتش، گرگ، میش و چوپان توصیف می‌کند و از تحولات درونی و ارتباطش با خداوند سخن می‌گوید. شاعر از هجران و جدایی از معشوق الهی نیز ناله می‌کند و از اسرار و عجایب وجود خود و جهان می‌پرسد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با مفاهیم معنوی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۴۱۴

درخت و آتشی دیدم، نِدا آمد که جانانم
مرا می‌خواند آن آتش، مگر موسیِّ عِمْرانم؟

دَخَلْتُ التّیهَ بِالْبَلْوی وَ ذُقْتُ الْمَنَّ وَ السَّلْوی
چهل سال است چون موسی به گِردِ این بیابانم

مَپُرس از کَشتی و دریا، بیا بِنْگَر عَجایب‌ها
که چندین سال من کَشتی، دَرین خُشکی‌ همی‌رانم

بیا ای جان، تویی موسیّ وین قالَبْ عَصایِ تو
چو بَرگیری، عَصا گردم، چو اَفْکَندیمْ ثُعْبانم

تویی عیسیّ و من مُرغَت، تو مُرغی ساختی از گِل
چُنان که دردَمی در من، چُنان در اوجْ پَرّانم

مَنَم اُسْتونِ آن مَسجد، که مَسْنَد ساخت پیغامبر
چو او مَسنَد دِگَر سازد، زِ دَردِ هَجْر نالانم

خداوندِ خداوندان و صورت سازِ‌ بی‌صورت
چه صورت می‌کَشی بر من، تو دانی، من‌ نمی‌دانم

گَهی سنگم، گَهی آهن، زمانی آتشَم جُمله
گَهی میزانِ‌ بی‌سنگم، گَهی هم سنگ و میزانم

زمانی می‌چَرَم این جا، زمانی می‌چَرَند از من
گَهی گُرگم، گَهی میشَم، گَهی خود شکلِ چوپانم

هَیولایی نشان آمد، نشانْ دایم کجا مانَد
نه این مانَد، نه آن مانَد، بِدانَد آنِ منْ آنم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.