هوش مصنوعی: این شعر به مضامینی مانند ناتوانی انسان در برابر تقدیر، حیرت و ناامیدی، تزویر و ریا، حسادت، و ناپایداری دنیا می‌پردازد. شاعر از ناتوانی خود در بیان احساساتش سخن می‌گوید و به انتقاد از ریاکاری و تزویر می‌پردازد. همچنین، او به بی‌ثباتی دنیا و دوری از آرامش اشاره می‌کند و از عشق و رنج‌های پنهان آن می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، برخی از ابیات به انتقادهای اجتماعی و مفاهیم پیچیده‌ای مانند تزویر و ناپایداری دنیا می‌پردازند که برای مخاطبان با سنین بالاتر مناسب‌تر است.

غزل شمارهٔ ۹۳

چه‌امکان است فردا عرض شوخی ناتوانش را
مگر حیرت شفیع جرأت ندیشد بیانش را

بهار عافیت عمری‌ست‌کز ما دور می‌تازد
به‌گردش آورم رنگی که گردانم عنانش را

مشو ایمن ز تزویر قد خم‌گشتهٔ زاهد
که پیش از تیر در پرواز می‌بینم‌کمانش را

مدارای حسود ازکینه‌خوییها بتر باشد
خطر در آب تیغ از قعرکم نبودکرانش را

ز مهماخانهٔ گردون چه‌جویی نعمت سیری
که‌نقش‌کاسه‌ای جزتنگ‌چشمی نیست‌خوانش‌را

جهان بر دستگاه خویش می‌نازد ازین غافل
که چشم بسته زیربال دارد آسمانش را

درشتی آنقدر در باغ امکان آبرو دارد
که‌جای مغزپرورده‌ست خرما استخوانش را

زندگر شمع با حسن تو لاف‌گرم بازاری
به آهی می‌توانم قفل بر درزد دکانش را

کجا یابد سر ما ناکسان بار سجود او
مگر برجبهه بنویسیم نام آستانش را

نهان از دیده‌ها تصویر عاشق گریه‌ای دارد
مبادا رنگ گیرد دامن اشک روانش را

به‌این فطرت‌که درفکر سراغ خودگمم بیدل
چه‌خواهم‌گفت اگر ‌حیرت زمن پرسد نشانش را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.