هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از بیدل دهلوی، با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند ناله، شمع، لاله و شبنم، به بیان احساسات عمیق عاشقانه و درد فراق می‌پردازد. شاعر از بی‌قراری دل، ناتوانی در کنترل عشق و زیبایی معشوق سخن می‌گوید و از مفاهیمی مانند عرفان، رهایی و وحدت نیز بهره می‌برد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی سنگین، درک این شعر نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۶۰

کردم رقم به‌کلک نفس مد ناله را
دادم به باد شعلهٔ شوقت رساله را

از سرمه چشم شوخ تو تمکین‌پذیر نیست
نتوان به‌گرد‌، مانع رم شد غزاله را

از ره مروبه عیش شبستان این چمن
جز شمع‌کشته‌چیست به فانوس‌، لاله را

دل فرد باطل است خوشا جوش داغ عشق
تا بیدلی به ثبت رساند قباله را

کوگوش‌کز چکیدن خونم نواکشد
درکوچه‌های زخم غباری‌ست ناله را

هنگام شیب غافل از اسرار خودمباش
کیفیت رساست می دیر ساله را

عریانی توکسوت یکتایی‌است و بس
تا چند، بار دوش‌، نمایی دو شاله را

ناقص نبرد صرفه ز تقلیدکاملان
وضع‌گوهر طلسم‌گداز است ژاله را

آن شب‌که مه زسیرخطش آب داد چشم
گرداب بحر خجلت خود دید هاله را

خط پیش ازآنکه با لب او آشنا شود
حیران سرمه ساخته چشم پیاله را

آزادگان زکلفت اسباب فارغند
نتوان نگاه داشت به زنجیر ناله را

مشت خسی‌ست پیکر موهوم ما ومن
وقف دهان شعله‌کنید این نواله را

رنگ رطوبت چمن دهربنگرید
کاندربغل سیاه شد آیینه لاله را

بیدل دلت هوای محبت‌گرفته است
شبنم خیال می‌کند این غنچه ژاله را
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.