هوش مصنوعی: این شعر به مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی مانند هستی، سرگردانی، فقر، تحیر، و رنج‌های زندگی می‌پردازد. شاعر با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند شمع، سنگ، و آتش، احساسات پیچیده انسانی را بیان می‌کند. همچنین، به موضوعاتی مانند سکوت معنادار، جستجوی حقیقت، و ناتوانی در برابر تقدیر اشاره دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و ناامیدی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۱۶۸

به‌هستی انقطاعی نیست از سر سرگردانی را
نفس باشد رگ خواب پریشان زندگانی را

‌خوشارندی‌که‌چون صبح‌اندرین بازیچهٔ عبرت
به هستی دست افشاندن‌کند دامن‌فشانی را

شررهای زمینگیرست هرسنگی‌که می‌بینی
تن آسانی فسردن سی‌کند آتش عنانی را

عیار زر اگر می‌گردد از روی محک ظاهر
سواد فقر روشن می‌کند رنگ خزانی را

سراپایم تحیر در هجوم ریشه می‌گیرد
برآرم‌گر ز دل چون دانه اسرار نهانی را

کسی را می‌رسد جمعیت معنی‌که چون‌کلکم
به خاموشی ادا سازد سخنهای زبانی را

نشستی عمرها حسرت‌کمین لفظ پردازی
زخون‌گشتن زمانی غازه شوحسن معانی را

چه‌غم دارم اگر زد برزمین چون سایه‌ام‌گردون
کز افتادن شکستی نیست رنگ ناتوانی را

لباس عارضی نبود حجاب جوهر ذاتی
اگر در تیغ باشد آب‌ نگذارد روانی را

به سعی ناله و افغان غم دل کم نمی‌گردد
صدا مشکل بود ازکوه بردارد گرانی را

به رنگ شمع تدبیرگدازی در نظر دارم
چه‌سازم چاره دشوار است درداستخوانی را

شب‌هجران چه جویی طاقت صبر ازمن بیدل
که‌آهم می‌کند سنگ فلاخن سخت جانی را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.