هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، به مفاهیمی مانند عشق، رنج، جستجوی معنا، و ناپایداری زندگی می‌پردازد. شاعر از تلاش‌های بی‌ثمر، گذشت از خود، و جستجوی حقیقت در میان خاکسترهای زندگی سخن می‌گوید. همچنین، به موضوعاتی مانند ناپایداری جهان، نقش هنر و آفرینش، و ناتوانی در یافتن پاسخ‌های قطعی اشاره دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر نیاز به درک و تجربه‌ی زندگی دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان بالای 16 سال یافت می‌شود. همچنین، برخی از اشارات انتزاعی و پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۱۸۸

زگفت وگو نیامد صید جمعیت به بند ما
مگر ازسعی خاموشی نفس‌گیردکمندما

اگر از خاک‌ره تاسایه فرقی می‌توان کردن
جز این مقدار نتوان یافت از پست و بلند ما

ز سیر برق تازان شرر جولان چه می‌پرسی
که بود از خودگذشتن اولین‌گام سمند ما

توخواهی پردهرنگین‌سازخواهی‌چهره گلگون‌کن
به هرآتش‌که باشد سوختن دارد سپند ما

از آن چشم عتاب‌آلود ذوق زندگانی‌کو
غم بادام تلخی برد شیرینی ز قند ما

ز جوش باده می‌باید سراغ نشئه پرسیدن
همان‌نیرنگ بیچونی‌ست عرض چون و چندما

اگر تا صانع از مصنوع راهی می‌توان بردن
چرا دربند نقش ما نباشد نقشبند ما

چوشمع از جستجورفتیم تا سر منزل داغی
تلاش نقش پایی داشت شبگیر بلند ما

نگاه عبرتیم اما درین صحرای بیحاصل
حریف صیدگیرایی نمی‌گرددکمند ما

نگردد هیچ‌کافر محو افسون غلط بینی
غبار خویش شد در جلوه‌گاهت چشم‌بند ما

جهان توفان رنگ و دل همان مشتاق بیرنگی‌
چه سازد جلوه با آیینهٔ مشکل‌پسند ما

کمین ناله‌ای داریم درگرد عدم بیدل
ز خاکستر صدای رفته می‌جوید سپند ما
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.