هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و فلسفی به موضوعاتی مانند عشق، آزادی، جستجوی معنوی، و رهایی از قید و بندهای دنیوی می‌پردازد. شاعر از مفاهیمی مانند سیر و سلوک، عشق الهی، و رهایی از خود سخن می‌گوید و از تلاش برای رسیدن به حقیقت و معنا در زندگی صحبت می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات و استعاره‌ها نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارند.

غزل شمارهٔ ۲۵۴

گر چنین بالد ز طوف دامنت اجزای ما
بر سر ما سایه خواهدکرد سرتا پای ما

بی‌نفس در ظلمت‌آباد عدم خوابیده‌ایم
شانه زن‌گیسو، سحر انشاکن از شبهای‌ما

جهد ما مصروف‌یک سیرگریبان است وبس
غیر این‌گرداب موجی نیست در دریای ما

برتن ما هیچ نتوان دوخت جزآزادگی
گرهمه سوزن دمد چون سروازاعضای ما

ماجرای بوی‌گل نشنیده می‌باید شنید
ای هوس‌تن زن‌، زبان‌غنچه است انشای ما

رنگی ازگلزار بیرنگی برون جوشیده‌ایم
از خرابات پری می می‌کشد مینای ما

یار در آغوش و سیرکعبه و دیر آرزوست
ناکجا رفته‌ست از خود شوق بی‌پروای ما

سعی‌همت را ز بی‌مغزان چه‌مقدار آفت‌است
هرکه راگردید سر، برلغزشی زد پای ما

دل مصفاکن‌، سراز وستعگه مشرب برآر
آینه‌صیقل زدن‌سیری‌ست درصحرای ما

ششجهت‌هنگامهٔ امکان ز نفی ماپر است
رفتن از خود ناکجا خالی نماید جای ما

یک نفس بیدل سری باید نیاز جیب‌کرد
غیر مجنون نیست‌کس در خیمهٔ لیلای ما
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.