هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی مانند عشق، رنج، ناامیدی، و جستجوی معنا در زندگی می‌پردازد. شاعر از تپش‌های دل، دردهای پنهان، و ناکامی‌های انسان سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که حتی ذرات کوچک نیز در قفس هستی اسیرند. همچنین، او از بی‌ثباتی زندگی، تلاش‌های بی‌فرجام، و آرزوی پرواز و آزادی می‌گوید.
رده سنی: 18+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر، همراه با مضامین پیچیده‌ای مانند ناامیدی، جستجوی معنا، و دردهای درونی، برای درک و تجربه‌ی مخاطبان جوان‌تر دشوار است. این متن بیشتر مناسب افرادی است که از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی بیشتری برخوردارند.

غزل شمارهٔ ۳۰۷

چواشک آن‌کس‌که‌می‌چیندگل عیش ازتپیدنها
بود دلتنگ اگرگوهر شود از آرمیدنها

ز بس عام است در وحشت‌سرای دهر بیتابی
دل هر ذره دارد در قفس چندین تپیدنها

مجو آوازهٔ شهرت ز آهنگ سبکروحان
صدای بال مرغ رنگ نبود در پریدنها

نگه در دیدهٔ حیران ما شوخی نمی‌داند
به رنگ چشم‌شبنم درداین میناست دیدنها

دوتاکردیم آخر خوبش را در خدمت؟‌ببری
رسانیدیم بار زندگانی تا خمیدنها

زرونق باز می‌ماند چو مینا شد ز می خالی
شکست رنگ ظاهر هی‌شود در خون‌کشیدنها

مرا از پیچ وتاب‌گردباد این نکته شد روشن
که در را طلب معراج دامان است چیدنها

ز قطع الفت دلها حسود آسوده ننشیند
شود خمیازهٔ مقراض افزون در بریدنها

گداز درد نومیدی تماشای دگر دارد
به رنگ اشک ناسورم نظرباز چکیدنها

حباب از موج هرگز صرفهٔ طاقت نمی‌بیند
ز بال ماگره وامی‌کند آخر تپیدنها

ز هستی‌گر برون تازی عدم در پیش می‌آید
درین وادی مقامی نیست غیر از نارسیدنها

مجو از طفل‌خویان‌، فطرت آزادگان بیدل
به پرواز نگه‌کی سرسا اشک از دویدنها
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.