هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی، با استفاده از تصاویر زیبا و استعارههای غنی، به توصیف معشوق و جذابیتهای او میپردازد. شاعر از عناصری مانند آفتاب، سایه، ذره، و شبنم برای بیان احساسات خود استفاده میکند و بر عجز انسان در برابر کمال معشوق تأکید دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و ادبی است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۳۵۴
تاب زلفت سایه آویزد به طرف آفتاب
خط مشکینت شکست آرد به حرف آفتاب
دیده در ادراک آغوش خیالت عاجز است
ذره کی یابدکنار بحر ژرف آفتاب
بینیات آن مصرع عالی است کز انداز حسن
دخل نازش دارد انگشتی به حرف آفتاب
ظلمت ما را فروغ نور وحدت جاذب است
سایه آخر میرود ازخود به طرف آفتاب
بسکه اقبال جنون ما بلند افتاده است
میتوان عریانی ماکرد صرف آفتاب
در عرق اعجاز حسن او تماشا کردنیست
شبنمگل میچکد آنجا ز ظرف آفتاب
هرکجا با مهر رخسارتو لاف حسن زد
هم زپرتو بر زمین افتاد حرف آفتاب
ما عدمسرمایگان را لاف هستی نادر است
ذره حیران است در وضع شگرف آفتاب
بسکه در نظّارهٔ مهر جمال اوگداخت
موج شبنم میزند امروز برف آفتاب
جانفشانیهاست بیدل در تماشای رخش
چون سحرکن نقد عمرخویش صرف آفتاب
خط مشکینت شکست آرد به حرف آفتاب
دیده در ادراک آغوش خیالت عاجز است
ذره کی یابدکنار بحر ژرف آفتاب
بینیات آن مصرع عالی است کز انداز حسن
دخل نازش دارد انگشتی به حرف آفتاب
ظلمت ما را فروغ نور وحدت جاذب است
سایه آخر میرود ازخود به طرف آفتاب
بسکه اقبال جنون ما بلند افتاده است
میتوان عریانی ماکرد صرف آفتاب
در عرق اعجاز حسن او تماشا کردنیست
شبنمگل میچکد آنجا ز ظرف آفتاب
هرکجا با مهر رخسارتو لاف حسن زد
هم زپرتو بر زمین افتاد حرف آفتاب
ما عدمسرمایگان را لاف هستی نادر است
ذره حیران است در وضع شگرف آفتاب
بسکه در نظّارهٔ مهر جمال اوگداخت
موج شبنم میزند امروز برف آفتاب
جانفشانیهاست بیدل در تماشای رخش
چون سحرکن نقد عمرخویش صرف آفتاب
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۵۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.