هوش مصنوعی: این شعر از بیدل به بیان دردها و رنج‌های زندگی می‌پردازد و از مفاهیمی مانند عجز، رسوایی، رنج، و آزادی سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از استعاره‌هایی مانند «سوزن» و «خار»، سختی‌های وجود انسان را به تصویر می‌کشد و بر ناتوانی و بی‌پناهی آدمی در برابر تقدیر تأکید می‌کند. همچنین، انتقادی تلویحی به وضعیت اجتماعی و روحیه‌های کاذب مانند غرور و ادعای آزادی دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر، همراه با نگاه انتقادی به مسائل اجتماعی، برای درک و تجزیه‌وتحلیل نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین و نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۵۴۶

زندگانی در جگرخار است و در پا سوزن است
تا نفس باقی‌ست در پیراهن ما سوزن است

سر به‌صد کسوت فروبردیم و عریانی بجاست
وضع رسوایی‌ که ما داریم گویا سوزن است

ماجرای اشک و مژگان تا کجا گیرد قرار
ما سراسر آبله‌، عالم سراپا سوزن است

می‌کشد سررشتهٔ کار غرور آخر به عجز
گر همه امروز شمشیر است‌، فردا سوزن است

زحمت تدبیر بیش از کلفت واماندگی‌ست
زخم خار این بیابان را مداوا سوزن است

جامهٔ ازادی اسان نیست بر خود دوختن
سرو را زین آرزو در جمله اعضا سوزن است

ناتوانان ناگزیر الفت یکدیگرند
بی‌تکلف رشته را گر هست همتا سوزن است

طبع سرکش از ضعیفی ساتر احوال ماست
خنجر قاتل همان در لاغریها سوزن است

خلقی از وضع جنون ما به عبرت دوخت چشم
هر کجا گل می‌کند عریانی ما سوزن است

ترک هستی‌ گیر و بیرون آ، ز تشویش امل
ورنه یکسر رشته باید تافتن تا سوزن است

لاف آزادی‌ست بیدل تهمت وارستگان
شوخی نام تجرد بر مسیحا سوزن است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۴۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.